گیک فارسی

نوشته های یک گیک فارسی از فعالیت ها ،‌ علاقه مندی ها و نقد هایش

آیا در شغل برنامه نویسی و طراحی وب «همیشه حق با مشتری است» ؟

1 دیدگاه

جمله «همیشه حق با مشتری» است اولین بار توسط اشخاصی همچون Harry Gordon Selfridge و John Wanamaker و Marshal Field مطرح شد و تا به امروز از دهان هر فروشنده و بازاریابی در همه جای دنیا از جمله کشور خودمون ایران شنیده میشود. من مدیریت بازاریابی و کسب و کار را در دانشگاه نخوندم اما تجارب و مطالعاتی در زمینه رشته فعالیت خودم یعنی برنامه نویسی و طراحی وب دارم که شاید برای خوانندگان این وبلاگ مفید باشه.

بار ها برای من پیش اومده که با وجود اینکه نرم‌افزار یا وب سایت را مطابق اصول استاندارد و صحیحی تولید کردم و برای تکمیل و تسویه به مشتری داده‌ام ، معمولاً مشتری خرده فرمایشاتی را در قالب یک گزارش ارائه میکنه که از دید خودش مشکلات و نواقص کار هستند در حالی که بیش از ۸۰ درصد این گزارش بر میگرده به سلایق شخصیش که کاملاً با اصول کار مغایرت داره ولی چون در جایگاه مدیریت و کارفرما خودش را میبینه با پافشاری زیاد سعی بر به کرسی نشوندن نظرش داره.

برنامه نویسی و طراحی وب به اندازه‌ای که تحت تأثیر پیشرفت‌های تکنولوژی هست و نیاز به مهارت و معلومات کافی از بحث User Interface تا SEO و Database Design و غیره داره اصلاً با دیدگاه سلیقه ای کارفرما مقاربت نداره و دخالت های نادرست کارفرما میتونه باعث لطمه های زیادی به وب سایت بشه که متأسفانه در دید کارفرما منطقی و درسته.

اما آیا باید زیر بار نظرات غیر کارشناسانه و غیر منطقی و سلیقه ای کارفرما رفت و چون اعتقاد داریم حق با مشتری هستش دیدگاه وی را هر چند اشتباه و غیر اصولی اجرا کرد ؟ جالب اینجاست این تغییرات سلیقه ای علاوه بر اینکه نادرست و مشکل ساز هستند در مواردی انرژی و زمان مجری را میگیره و باعث آشفتگی ذهنی و روانی وی هم میشه. در واقع وقتی شما میدونی تغییری که کارفرما خواسته اشتباهه اما برای رضایتش حاضری این کار اشتباه را هر چند با صرف زمان و انرژی بیشتر انجام بدی از کاری که میکنی لذت نمیبری و نتیجه کار هم بر وفق مراد نخواهد بود.

با توجه به همه نکاتی که مطرح کردم من اعتقاد دارم جمله «همیشه حق با مشتری است» در خیلی موارد صحیح نیست. مشتری‌ها را باید تقسیم‌بندی کرد ، برخی از مشتریان وفادار یا غیر وفادار اما همیشگی نیستند و ممکن است سالی یا دو سالی یکبار و به صورت ناگهانی با درخواست کاری حالا کوچیک یا بزرگ نزد ما بیان. اگر این مشتری‌ها معقول و منطقی باشند و با ما همرا ه باشند و باعث استرس و اختلاف نظر و مشکلات دیگر نشوند هیچ مانعی برای همکاری نیست اما در غیر این صورت واقعاً ارزش همکاری ندارند.

برخی از مشتریان دائمی و وفادار هستند که من این‌ها را هم به دو دسته تقسیم میکنم ، دسته اول مشتریانی که اغلب به کار ما ایمان و اعتقاد دارند و اگر مواردی را به صورت سلیقه ای مطرح میکنند و حاضر به تغییر نظرشون بعد از بحث و بررسی هم نیستند هزینه این تغییرات غیر منطقی که انرژی و زمان میبره را پرداخت میکنند و سودآوری ما هم بیشتر از اونها هست. فقط در چنین مواردی باید زیر بار جمله «همیشه حق با مشتری است» رفت و کار را انجام داد.

اما دسته دیگری از این مشتریان دائمی و وفادار هستند که با طرح مشکلات و نظرات غیر کارشناسی و کاملاً غیر منطقی با وجود آنکه حاضر به تأمین منابع مالی مورد نیاز هستند ولی در طول زمان باعث افزایش اضطراب ، نگرانی‌های مزمن و سرکوب انرژی و نشاط کاری می‌شوند که این مشتری‌ها را باید به چشم دشمن پیشرفت و جسم و جان دید و از همکاری با آن‌ها سر باز زد.



برچسب‌ها:

  1. nasrin گفت:

    منم اصلا این جمله مشتری ولی نعمته و یا همیشه حق با مشتری هست رو قبول ندارم … خیلی مسخره است .
    آدم بایستی کاری رو انجام بده که حس و انرژی خوبی درش وجود داشته باشه نه اینکه سرکوب شه .
    مرسی از پست خوبت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *